تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
ایمن بار
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
روانشناسی علمی و کاربردی
روانشناسی علمی و کاربردی
روانشناسی برای همه

شیوه های كار در روانشناسی بالینی

در خانواده درمانی تمام اعضاء یك خانواده به عنوان تك اعضای یك سیستم حركت می كنند. در ابتدای روابط ، مشكلاتی حضور دارند كه تاب و توان یكایك اعضا را سلب كرده اند .


چه وقت مراجعه به روان شناس ضروری می شود ؟
درمان اختلالات روانی به همان اندازه مهم و حقیقی است كه درمان بیماری های جسمی . حتی در بسیاری از اوقات نمی توان اختلالات جسمی را از اختلالات روانی جدا كرد. طبق آمار جسمی سازمان بهداشت جهانی علت بیش از نیمی از بیماری های جسمی ناراحتی های روانی است كه در مدت طولانی با ایجاد اختلال در كاركرد طبیعی بدن مشكلات و دردهای سمی را به وجود می آورند . طبعاً هر نوع فشار روانی را نمی توان بیماری خواند و كمتر كسی به محض برخورد با یك بحران روانی فوراً به روان شناس رجوع می كند .
در مورد رجوع به روان شناس به خاطر درمان بیماری های روانی نیز مثل
اختلالات جسمی ، هركسی مدتی را به مدارا با آن آزردگی می پردازد و هنگامی كه فشار آن زیادتر از توان تحمل می شود به توصیه ی اطرافیان سعی می كند با استفاده از ویتامین های لازم ، مصرف نوشیدنی های گرم و استراحت ، به بهبود خود كمك كند؛ ولی اگر در عرض دو الی سه روز بهبودی حاصل نشد به پزشك معالج خود رجوع می كند.

اولین قدم به سمت بهبودی و تسلط یافتن بر اختلالات روانی نیز همین طور است. تشخیص این كه چه زمان مراجعه به روانشناس ضروری می شود به عهده خود فرد است، یعنی زمانی كه فرد نیاز به كمك تخصصی را احساس می كند به روانشناس رجوع می كند.
این نكته به این معنی است كه افرادی به روان شناس رجوع می كنند كه توان تشخیص دارند و می دانند مسئله ای دارند كه باید حل شود. به طور كلی روان درمانی شیوه ای است برای كمك به آن دسته از افرادی كه در آن تشخیص و مقابله با آزردگی های روانی را از دست نداده اند و شیوه ای است برای ایجاد و از بین بردن چیزهایی كه رشد فرد را محدود می كنند. اكثراً وقتی اختلالات به شكل كهنه در می آیند ، یعنی زمانی كه فرد بدون توجه به آنها فقط " می سوزد و می سازد" و یا راه حل هایی كه اختیار می كند به اندازه كافی مؤثر نمی افتند ، رفته رفته بحران اولیه شكل مزمن به خود می گیرد و در كنار خود بسیاری از اختلالات دیگر را می سازد كه دیگر عنان زندگی را از انسان گرفته و زندگی را تلخ می كنند. یك روان شناس در درجه اول ، مشاور بهداشت روانی است.

ضرورت رجوع به روانشناس آن وقتی است كه فرد احساس كند دركاری و یا در حل مشكلاتی احتیاج به كمك تخصصی دارد. روانشناسان تنها به مداوای بیماری نمی پردازند . آیا كسی كه به خاطر مشكل تمركز فرزندش در مدرسه یا به خاطر امور تربیتی فرزندش یا به خاطر اختلافات خانوادگی اش راه هایی را خود آزمایش كرده ولی نتایج مطلوب را نگرفته است ؛ و یا كسی كه در مورد روابطش با كار ، با همكاران ، دوستان وغیره با مشكلاتی روبرو است ؛ و یا كسی كه در مورد انتخاب شغل آینده مردد است ، احتیاجی به كمك تخصصی ندارد؟ طبیعی است كه برای همه این امور می توان به روان شناس مراجعه كرد.

شیوه های كار در روانشناسی بالینی
روان شناسی بالینی
و یا كلینیكی یكی از شاخه های كار در روانشناسی است كه منحصراً به شناخت و مداوای بیماری های روانی می پردازد. این نكته به این معنا نیست كه آدم باید مبتلا به اختلالات شدید روانی باشد و یا علائم شدید بیماری از خود نشان دهد تا برای مداوای آنها به مطب روانشناس رجوع كند. هر فردی در رابطه ای متقابل با محیط زندگی اش به سر می برد و مدام در حال تأثیر گذاری و تأثیر گرفتن از محیط زندگی اش است. به این معنا هر فردی دارای یك دنیای درون و یك دنیای بیرون است كه شكل دادن به هر دوی آن دنیا ها با روابطی كه خاص خود آن فرد هستند و توسط افكار ، احساسات و رفتارهای وی ساخته و به كار گرفته می شوند صورت می گیرد.
با این توصیف بسیاری از اوقات در راه ایجاد تعادل بین این دو دنیا چیزهایی سخت جانی می كنند و توان انسان را بیش از حد محدود كرده و فشارهای زیادی را به وجود می آورند كه برای حل آنها انسان احتیاج به كمك پیدا می كند. اشكال این گونه كمكها بسیار متقاوت است .
این كمك می تواند به صورت گپی از ته دل و حمایتی واقعی از طرف دوستی كه واقعاًً دوست است صورت بگیرد و گاهی از اوقات این كمك حتماً باید به صورت كمكی تخصصی و توسط متخصص باشد. در كار بالینی سه شكل اصلی برای برگزاری جلسات روان درمانی وجود دارد كه بنا به نوع مشكل ، هر مراجعه كننده با یكی و یا با هر سه شكل این كار آشنا می شود. این سه شكل در زیر قدری توضیح داده شده اند.

روان درمانی فردی
منظور از روان درمانی فردی شكلی است كه فرد با روان درمانگر خود در جلسات ملاقاتی كه فقط آن دو در آن شركت می كنند حضور می یابد . در روان درمانی فردی این امكان فراهم می آید كه فرد با احساسات و افكار خود آشنایی عمیق بیابد ، به علت وجود آنها پی ببرد ، روابط فردی خود را با دیگران و با چیزهایی كه زندگی جمعی را می سازند آشكارتر درك كرده و آنها را بهتر بشناسد و در نگاه كلی شخصیت خود را بهتر درك كند. تنها بعد از این مرحله است كه فرد می تواند برای رفع مشكلاتی كه وی را فرسوده كرده اند اقدام كند، بدون اینكه مانند گذشته دائماً حالت ضعف ، ناتوانی ، درد ، خودخوری ، سركشی ، پرخاش و خشونت و غیره جلوی رفع مشكلاتش را بگیرند.
سرعت و شكل رفع مشكلاتی كه هر شخصی برای كنار آمدن با آنها به روانشناس رجوع می كند از فرد تا فرد متفاوت است. ولی به صورت كلی می توان گفت كه رهایی ا زمشكلات یعنی یادگیری جدید، یعنی یادگیری چیزها و روابط به نوعی دیگر ، به نوعی كه فرد ، دست وابسته ، اسیر مسائلش نباشد. این یادگیری روندی است كه سرعت و كیفیت آن در جریان روان درمانی كاملاً به عهده ی خود فرد است و روان درمانگر به حكم كسی است كه تشریح این راه ، نحوه شروع آن ، پیش بردن آن و به سرانجام رساندن آن را حمایت می كند.

روان درمان گروهی
روان درمانی گروهی شكل دیگری از روان درمانی است كه برای مسائل معینی برقرار می گردد و معمولاً شكل پیشرفته تری نسبت به روان درمانی فردی دارد. برای تشخیص این كه روان درمانی گروهی به درد چه كسی می خورد هر فردی تعدادی جلسات روان درمانی فردی را پشت سر می گذارد و سپس می تواند به جمعی از كسانی كه همان مشكلات را دارند بپیوندد.

در این حال اعضاء شركت كننده در گروه رفته رفته نزدیك هر عضو دیگر شده و هر عضو گروه از حمایت كنترل شده ی اعضای گروه برخوردار شده و تمام نقش های جدید و چیزهایی را كه می خواهد یاد بگیرد تا به رابطه بهتری با دنیای درون و دنیای بیرون خود دست بیابد درتمرین با دیگران ، آنها را در خود درونی می كند.

مشاوره خانوادگی و خانواده درمانی
در خانواده درمانی تمام اعضاء یك خانواده به عنوان تك اعضای یك سیستم حركت می كنند. در ابتدای روابط ، مشكلاتی حضور دارند كه تاب و توان یكایك اعضا را سلب كرده اند . هركدام از اعضای خانواده علیرغم تلاشهای بسیارشان برای كنترل دامنه ی مشكلات رفته رفته به جایی رسیده اند كه نمی توانند با یكدیگر و به عنوان تك تك اعضای یك سیستم مشكلاتشان را حل كنند. بلكه هر كدام با رفتارشان باعث پایدار ماندن مشكلات و سخت تر شدن آنها می شوند. در این حال مهم است اشاره شود كه در اینجا چیزی به عنوان تقصیر و یا گناه وجود ندارد و اصلاً مهم نیست كه چه كسی مسبب مسائل شده است . بلكه هدف اول در خانواده درمانی فهمیدن نقش تك تك اعضای خانواده برای برنامه ریزی و ایجاد تغییرات لازم است.

در این شكل از روان درمانی ، خانواده به عنوان یك سیستم حضور دارد و می آموزد كه راهها و نظم های جدیدی ایجاد كند و آنها را به كار بسته تا این روابط جدید جانشین روابط قبلی شوند. خانواده به عنوان یك سیستم می آموزد تا به جای سرپوش گذاشتن بر مشكلات كه تنها موجب پا برجا نگاه داشتن آنها می شود برای یكایك مشكلات ، راههای جدیدی بیابد . طبیعی است كه شناخت پیدا كردن تك تك اعضا خانواده از روندهای فكری ، احساسی و رفتاری خود و درك نقش و موقعیت خود به عنوان یك عضو از سیستم خانواده در تمام طول روان درمانی نقش اساسی بازی می كنند. مشكلات آموزشی و تربیتی كه پدر و مادر و فرزندانشان با آن روبرو می شوند نیز در این شیوه كار بالینی به نحو بهتری نسبت به اشكال دیگر روان درمانی نتیجه می دهد.

منبع : عصرایران

 

ارسال در تاريخ دوشنبه 3 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : مشاوره , روانشناس بالینی , روان درمانی,

بسیاری از ما در فیلم ها دیده ایم که افراد بدجنس از قدرت هیپنوتیزم برای وادار کردن فردی برای انجام کاری استفاد میکنند اما در واقعیت هیپنوتیزم راهی جهت دسترسی به خود آگاه است. شما همیشه در کنترل هستید . 

 

حقایق و رازهای جالب در مورد هیپنوتیزم

 

1.معالجه امراض بوسیله هیپنوتیزم مثل هیپنوتیزم نیست. درمان با هیپنوتیزم یک هیپنوتیزم کاملا هدایت شده با هدف کمک به یک بیمار در پیشگیری از یک مشکل روانشناختی است.

 

 2. یپنوتراپیست ها میتوانند گواهی و مجوز رسمی دریافت کنند اما هیچ مقرراتی در این باره موجود نیست.

 

3. خود تلقینی یا تلقین بوسیله یک هیپنوتراپیست در هنگام درد زایمان میتواند جهت کاهش درد مفید واقع شود.

 

4. تحقیقات روی کورتکس مغز نشان میدهد که در هیپنوتیزم ، مغز تحت شرایط نوروفیزیولوژی جدیدی قرار می گیرد

 

5.هیپنوتراپیست ها برای هیپنوز کردن بیمار معمولا از تکنیک های خاص القایی همچون تجسم ، فیکس کردن چشم ها یا وضعیت و حالت جسمی استفاده می کنند

 

6. میزان موفقیت هیپنوتیزم تا میزان زیادی بستگی به این دارد که شما تا چه حد میتوانید در تلقین موفق بوده اید.

 

7. هیپنوتیزم نباید برای افرادی که از بیماری های شدید روانی رنج میبرند استفاده شود

 

8. هیپنوتیزم چهار مرحله دارد :خلسه سبک، خوابگردی آشکار ، خواب مطلق و مرحله کما

 

9. خود تلقینی شاخه ای از هیپنوتیزم است که در آن فرد با استفاده از عبارات و موقعیت های مثبت به طور پیوسته درک خود را تغییر میدهید.

 

10.درحالیکه هیپنوتیزم میتواند ابزار عملی مناسسب برای بیمارن خاص باشد ، نباید جایگزینی برای درمان اصلی باشد و در جلسات روانپزشکی نباید به عنوان تنها مورد درمانی استفاده شود.

 

11. در تاریخ بشری هیپنوتیزم با سحر و جاد همراه است اما تاریخ علمی آن با فرانسیس مسمر و در قرن 18 میلادی آغاز شد.

 

12.هیپنوتیزم به بازگشایی و کمک به افراد برای پیدا کردن خاطرات گم شده در ناهشیار کمک میکند.

 

13. والدینی که از استفاده مکرر فرزند بیش فعال شان از دارو ناراحت هستند میتوانند هیپنوتیزم را بعنوان درمان این بیماری در نظر بگیرند. هیپنوتیزم احساس کنترل و عرت نفس را در کودک بالا برده و استرس را نیز میکاهد

 

14.استیج هیپنوتیزم یک نوع بسیار متفاوت از هیپنوتیزم است که در آن از روانشناسی برای پیدا کردن افراد صحیحی برای استفاده می شود. وقتی معیارهای مناسب را یافتید، استیج هیپنوتیزم معمولا میتواند افراد را بی چون و چرا وادار به انجام کاری که از آن ها درخواست می شود کند

  

15.برای منظم شدن، هیپنوتیزم میتواند بعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف شما را یاری کند و شما را در موقعیت ریلکس و خلسه مانند قرار دهد که میتواند کمک به قرار گرفتن تان در مسیر حرکت باشد

 

16 مطالعات نشان میدهد که برخی افراد پس از اینکه هیپنوتیزم شدند ، توانستند سیگار را ترک کنند

  

 17هیپنوتیزم فرد را در مواجهه و مغلوب شدن بر ترس ها و فوبیا ها کمک می کند ، مغز را یاری میکند تا بتواند ادراک خود را در هنگام مواجه با فوبیا تغییر دهد

 

. 18عوارض جانبی هیپنوتیزم نادر است اما سردرد ، خواب آلودگی، اضطراب و ایجاد خاطرات دروغین همه عوارض جانبی آن شناخته می شوند

  

  19.علیرغم آنچه در فیلم ها دیده اید ، نمیتوان در خلسه هیپنوتیزم گیر افتاد


 20 هیپنوتیزم به درمان بیخوابی و جلوگیری از راه رفتن هنگام خواب کمک میکند

  

21.هیپنوتیزم برای کمک به افراد جهت تحریک حواس، رفتار و افکار بیمار به کار گرفته می شود

 

22.برخی از هیپنوتراپیست ها برای بیمارانی که توجه کوتاهی دارند از هیپنوتیزم های القایی سریع استفاده می کنند

23.هیپنوتیزم اگر با ورزش و رژیم غذایی مناسب همراه باشد میتواند منجر به کاهش وزن شود

 

 .24تکنیک مشترک هیپنوتیزم این است که به طور ذهنی فرد را به سمت یک پله هدایت کند

 

25.هیپنوتیزم همچنین میتواند کمک به از بین بردن دیگاه های منفی و افزایش مثبت نگری فرد کند و همین موضوع منجربه افزایش اعتماد به نفس می شود


منبع :‌ نمناک

 

ارسال در تاريخ يکشنبه 9 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : هیپنوتیزم , هیپنوتیزم درمانی , روانشناس بالینی , روان درمانی,

سلامت نیوز:اختلال افسردگی فصلی نشانه‌هایی دارد که از آن جمله اینکه در طول زمستان پیش می‌آید، در بهار یا تابستان سال بعد بهبود می‌یابد و به همین دلیل به آن افسردگی فصلی می گویند.

 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از زندگی آنلاین ، همه انسان‌ها در مقطعی از زنـدگی خود احساس «افسردگی» می کنند و معمولا علت این افسردگی رابه رویدادهای مشخصی ریط می‌دهند.
در ایجاد افسردگی دو نوع رویداد اهمیت ویژه‌ای دارند.«فقدان» و «شکست»!تجربه‌هایی مانند ازدست دادن شغل یا فوت بستگان نزدیک می‌توانند باعث آغاز دوره‌ای از غم و خمودگی باشند.همچنین شکست‌ها، مانند ردشدن در امتحان یا عدم موفقیت در قانع کردن فرد مورد علاقه برای ازدواج نیز می‌توانند به ناامیدی و ایجاد احساس‌های منفی منجرشوند.در اختلال
افسردگی معمولاً، نشانه‌های هیجانی، انگیزشی، شناختی، رفتاری و فیزیولوژیکی دیده می‌شوند.

 

روش‌های درمانی برای اختلال افسردگی
از جمله
روش‌های درمانی برای این اختلال می‌توان به درمان‌های بیولوژیکی، دارو درمانی و درمان با شوک الکتریکی که به عدم تعادل مواد نوروشیمیایی است اشاره کرد.همچنین برخی دیگر از روش‌های درمانی نیز وجود دارند از جمله: روان درمانی سایکودینامیک یا روان کاوی، درمان رفتاری یا رفتار درمانی و روان درمانی شناختی رفتاری."همچنین برای درمان اختلال افسردگی فصلی می‌توان از«نور درمانی» استفاده کرد.نور در نور درمانی که بهترین درمان برای این اختلال محسوب می‌شود، افراد را زیر نورهای مصنوعی و شبیه به نور خورشید قرار می‌دهند که هفته‌ای چند روز و هر روزچند ساعت انجام می‌گیرد.

 

توصیه‌های روانشناس
دوستان و همراهان همیشگی! اگر نشانه‌هایی که از آنها نام برده شد را در خود دیدید و احساس کردید که رفتار و عملکرد شما نسبت به قبل دچار تغییر شده است سعی کنید در اولین فرصت ممکن نزدیک
روان‌شناس بالینی یا یک روان پزشک متخصص و مجرب بروید و علائم و نشانه‌های بیماری خود را برای بازگو کنید که اگر نیاز به درمان بود توصیه‌های درمانگری را انجام دهید و از خود درمانی و استفاده از داروهای ضد افسردگی بدون تجویز پزشک متخصص لطفاً خودداری کنید.

 

اختلال عاطفی فصلی یا اختلال افسردگی فصلی در یک نگاه
اختلال افسردگی فصلی نشانه‌هایی دارد که از آن جمله اینکه در طول زمستان پیش می‌آید، در بهار یا تابستان سال بعد بهبود می‌یابد و به همین دلیل به آن افسردگی فصلی می گویند.این اختلال تقریباً عمومیت داردو 1 تا 3 درصد بزرگسالانی را که در آب و هوای مناطق معتدل زندگی می‌کنند را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد!نشانه‌های اساسی و اصلی این اختلال عبارتند از: «غمگین بودن، بی رمق بودن، پرخوابی، اشتها و هوس شدید به هیدرات‌های کربن، پر خوری و افزایش وزن»!شواهد بالینی موجود نشان می‌دهد که علت اصلی ابتلا شدن برخی از افراد به افسردگی فصلی احتمالاً این است که دوره‌های طولانی تاریکی در زمستان ترشح هورمون "ملاتونین" را افزایش می‌دهد.افزایش ترشح هورمون ملاتونین باعث کند شدن افراد و در نتیجه، احساس خواب‌آلودگی و بی‌رمقی می‌شود.

 

منبع : سلامت نیوز

 

 

ارسال در تاريخ يکشنبه 9 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : روان درمانی , روانشناسی بالینی , متخصص اعصاب و روان , روان درمانی آنلاین,

خیانت امری نکوهیده و ضد اخلاقی است و به هر دلیلی که انجام گرفته باشد، ناپسند و منفور است و نتیجه ای جز شرمندگی در بر ندارد. اثرات زیانبار خیانت دیر یا زود گریبان گیر فرد خواهد شد؛ بنابراین چنانچه مشکلی در روابط وجود دارد باید با دید باز به آنها نگریست و با اندیشه و تدبیر سعی در حل آنها کرد. در این بخش از رازهای زندگی مشترک در نمناک راهکارهایی برای جلوگیری از خیانت بیان شده است.

14 راه موثر برای جلوگیری از خیانت همسر 

با همسرتان توافق داشته باشید 

همسران عقاید بسیار متفاوتی درباره تمامی مسائل زندگی دارند و نظرات آنها نسبت به مقوله خیانت نیز با یکدیگر متفاوت است . ممکن است یکی از همسران بیرون رفتن با همکار جنس مخالف خود و صرف شام را با وی عادی بداند ولی برای طرف مقابل این قبیل رفتارها جزئی از خطوط قرمز باشند. پس بهتر است با همسرتان درباره درباره هر آنچه خیانت محسوب می شود ،صحبت شفاف واضحی داشته باشید و به توافق برسید

 

برایش ستاره باشید 

دلیل خیانت بسیاری از زوجین برآورده نشدن نیازهایشان توسط همسر است پس به همین دلیل برای رفع نیازشان متوسل به دنیای خارج از زندگی مشترک می شوند و بدین طریق این خلا را پر می کنند . توصیه می کنیم برای جلوگیری از خیانت همسر نقاط ضعف را مرتفع ساخته و در جهت رفع نیازها و خواسته های همسرتان برآیید .

  

به کارهای خود توجه ویژه داشته باشید 

با افزایش سن همه ما تغییر می کنیم بنابراین باید برای شناخت بهتر یکدیگر کارهایی که هم به رشد خود و هم همسرتان کمک می کند مانند کتاب خواندن با یکدیگر، شرکت در سمینارهای آموزشی یا یک برنامه آموزش روابط زناشویی آنلاین پیدا کنید تا رابطه خود را رو به پیشرفت و بهبودی قرار دهید.

 

حسادت ممنوع ، بهتر عمل کنید 

اگر همسر شما به کسی دیگر توجه می کند ، با عصبانیت شما این توجه عمق بیشتری پیدا می کند. تلاش کنید همسرتان را جذب استعداد و توانایی شما شود و دلایل زیادی برای دوست داشتن شما در شخصیتتان بیابد . شاید تهدید همسرتان در یک مقطع زمانی کوتاه مدت او را بترساند اما در طولانی مدت اثر ندارد و شما نمی توانید همسرتان را با استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید.

 

باید همسر خود را درک کنید 

همسرتان حتما تفکرات مخفی و احساسات پنهان فراوانی دارد که هیچ کس از آنها باخبر نیست و کسی درباره آنها چیزی نمی داند.شما سعی کنید صداقت را با محبت و بدون هیچ قضاوتی تبلیغ و ترویج کنید و چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیک ترین دوستان او هم نمی دانند. از این اطلاعات برای نزدیک شدن به او استفاده کنید تا این نزدیکی و صمیمیت مانع خیانت او به شما شود.

 

حضور خود را اثبات کنید 

همه ما در زندگی به دنبال تامین نیازهای خود هستیم و اگر در زندگی زناشویی همسرمان نتواند نیازهای عاطفی، جسمانی و معنوی ما را به خوبی برآورده سازد ، به دنبال فرد دیگری برای رفع این نیازها می گردیم و دیگران پایه ای برای آغاز یک پیوند عاطفی می شوند بنابراین اگر در زندگی زناشویی تان شما کسی باشید که همسرتان به شما مراجعه می کند و آنقدر خوب باشید که کسی نتواند با شما برابری کند همسرتان به دلیل ویژگی های برتری که شما دارید ، نمی تواند کسی را جایگزین شما کند و به شما خیانت نمی کند.

 

به سراغ مشاوره های دوره ای بروید 

همه ما دچار نقاط کوری در برخورد با دیگران هستیم که این نقاط کور نشات گرفته از رفتار و روابط خانواده ما است . نقشه رابطه ایمن و سلامت روان ما اغلب به خوبی همان چیزی است که برای بار اول آن را دیده و تجربه کرده ایم. پس بهتر است مشاور خوب و توانا پیدا کرده و چندین جلسه نزد او برویم تا او در تدوین نقشه ای جامع تر از چگونگی حفظ رابطه با همسر خود و تقسیم شادمانه تر زندگی با یکدیگر کمک رسان باشد.

 

 

فرصت ها را محدود سازید 

خیانت و داشتن روابط نامشروع، گاهی به علت ایجاد یک فرصت به وجود می آید مثلا وقتی به تنهایی با یک همکارسفر می رویم یا بدون حضور همسر تا دیروقت در مهمانی ها هستیم یا زمان های تنهایی بسیاری را می گذرانیم و یا مشروبات الکلی و مواد مخدرمصرف می کنیم یا فعالیت ها و روابط اجتماعی فراوان داریم ، همه اینها می توانند فرصت مناسبی برای خیانت به همسر باشند

برای جلو گیری از خیانت در این مواقع تمام در طول روز با همسرتان در ارتباط باشید و کارها را با همسرتان انجام دهید و هنگام دور بودن همسرتان از شما به او پیامک عاشقانه ارسال کنید.

 

اصل تعهد را فراموش نکنید

برای اینکه به همسرمان خیانت نکنیم باید نسبت به همسرمان تعهد داشته باشیم ، صادق و وفادار بمانیم و دلایل تعهدمان نسبت به همسرمان را به خود گوشزد کنیم تا مغزمان بدون کنترل عمل نکند

دلایل تعهد و فواید تعهد نسبت به همسر عبارتند از:کسی که همه خصوصیاتتان را می شناسد؛ کسی که با او خاطره دارید ؛ کسی که تکیه گاه شماست؛ کسی که در زمان پیری و هنگامی که زیبایی، جوانی، سلامتی و توانایی های شما از بین رفت، با شما خواهد ماند و زندگی اش را با شما به اشتراک بگذارد؛ کسی که تا پیری همراه شماست.

 

برای ارتقا و بهبود روابط خود و جلوگیری از خیانت لازم است کارهای زیر را انجام دهید : 

    زندگیتان را هیجان انگیز کنید و با همسرتان لحظات شاد و هیجان انگیزی برای خود بسازید و با او سرگرمی های جدید را با هم امتحان کنید.

    با همسر خود راحت و صمیمی درباره مسائل جنسی، شادی ها و تمایلات خود صحبت نمایید.

    دریک کلاس ورزشی و هنری ثبت نام کنید.

    به یکدیگر برنامه های مهیج تلویزیونی ببینید.

    با هم به سفر و مکان های سیاحتی بروید و از رفتن به سفر لذت ببرید.

    تجربه هایی را که کمی برایتان دشوار است ، انتخاب کنید.

    در حوزه های جسمی و احساسی فعالیت های هیجان انگیز جدید را تجربه کنید.

    زندگی عاشقانه تان را تازه و جدید نگه دارید.

    به جای آنکه به سرزنش و تهدید بپردازید، تمرکز خود را روی قوی تر ساختن خود قرار دهید و همسرتان را به خود جذب کنید و برای ارتقا و بهبود روابط خود ثابت قدم باشید.

 

اول مشخص کنید آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید. 

اگر در همسرتان بی وفایی دیدید نشان دهنده این است که برای مدت طولانی دچار مشکل در زندگی مشترک بوده اید هرچند آن را تشخیص نداده باشید و این را می رساند که یکی یا هر دوی شما نیازهای اساسی یکدیگر را برطرف نکرده اید. زندگی شما در لبه پرتگاه قرار دارد و ممکن است همسرتان به شما بی وفایی نماید پس ابتدا مشخص کنید که آیا می خواهید زندگی زناشویی تان را نجات دهید.

 

میدان را برای نفر سوم خالی نکنید 

با ظهور بی وفایی ، مسیری مستقل و سختگیرانه را در پیش بگیرید و برای همسر بی وفایتان روشن کنید که به هیچ عنوان این وضعیت را تحمل نمی کنید. با فهمیدن این مسئله داد و فریاد راه نیاندازید و به هیچ عنوان خانه را برای نفر سوم خالی نکنید

در اکثر مواقع زنان بعد از مدتی کشمکش و درگیری با همسر، به راحت

ارسال در تاريخ سه شنبه 11 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : روانشناسی بالینی , روان درمانی , ازدواج , مشاوره ازدواج,

بیان سوالات جنسی قبل ازدواج خیلی مهم است شما باید بدانید که طرف مقابلتان چه تمایلاتی دارد و بهتر است در جلسه آخر خواستگاری آن ها را مطرح کنید.

 

سوالات جنسی که باید قبل از ازدواج پرسید

مسائل جنسی از خصوصی ترین مسائل فرد در زندگی است که بسیاری از زنان و مردان از بازگو کردن آن بشدت امتناع می ورزند و صحبت در این زمینه را بی حیایی و قباحت می دانند. بسیاری از ما صحبت درباره مسائل جنسی را به بعد از آشنایی و ازدواج موکول می کنیم و از مطرح کردن آن در جلسه خواستگاری شرم داریم اما باید بدانید دانستن یک سری نکات ازمسائل جنسی همسر آینده بخش مهم شناخت فرد مقابل است پس بهتر است طبق آنچه در این بخش از نمناک گفته شده است در جلسات خواستگاری و صحبتهای خصوصی دختر و پسر یک سری سوالات جنسی پرسیده شود

 

سوالات جنسی خواستگاری چیستند و چه زمانی باید مطرح کرد؟

زمان پرسیدن سوالات جنسی از خواستگار

 

هنگامی که دختر و پسر جوان از یکدیگر شناخت کافی به دست آوردند و رضایت خود را برای ازدواج اعلام نمودند باید درباره مسائل جنسی با رعایت حرمت خود و همسر آینده مان سوالاتی را مطرح کنیم که در واقع مطرح کردن این سوالات با جلسه نهایی خواستگاری تطابق می یابد. برای بسیاری از ما صحبت درباره مسائل جنسی با شریک زدگیمان قبل از ازدواج و در جلسه خواستگاری بسیار سخت است و جزو حرف های ممنوعه و تابوی اجتماعی است .

اگر چه قصد ازدواجمان قطعی است اما باید سوالات جنسی را صریحا نپرسید و با اشاره ای کوتاه طرف مقابلتان را متوجه کنید که تمایل دارید در این زمینه هم، صحبتی داشته باشید زیرا هنوز شما در معرض محک و سنجش از سوی فرد مقابلتان هستید و ممکن است با مطرح کردن این مسائل طرز فکر او نسبت به شما عوض شود و گمان کند که شما اهل ارتباطات نادرست هستید که براحتی توانستید این مسائل را مطرح کنید.

هنگام پرسش این سوالات باید به مسائلی مانند پذیرش یا عدم پذیرش، نحوه مواجه شدن با سوالات، چگونگی پاسخگویی به پرسش ها، علائم غیرکلامی قابل مشاهده هنگام پاسخگویی (شرم و حیا، سر به پایین انداختن، سرخ شدن، نگاه های تیز، خیره و...) توجه کنید زیرا واکنش فرد مقابل بسیار مهم است و شما را متوجه بسیاری از مواردی که نمی دانستید ، می کند.

 

سوالات جنسی را در کدام جلسه از خواستگاری بپرسیم؟

همه ما فکر می کنیم که زمان پرسیدن سوالات جنسی باید بعد از ازدواج باشد اما علم مشاوره می گوید بهترین زمان پرسیدن سوالات جنسی از همسر آینده جلسه نهایی خواستگاری است.درست است که عرف اجتماع ما صحبت درباره مسائل جنسی را در جلسه خواستگاری نهی می کند اما آیا بعد از ازدواج صحبت درباره این مسائل دیر نیست و اینکه اگر طرفین درباره مسائل جنسی بعد از ازدواج توافق نداشتند باید چه کنند؟

صحبت نکردن درباره مسائل جنسی به علت عرف جامعه و خجالت کشیدن در جلسه خواستگاری آسیبهای زیادی بر پیکر خانواده و بخصوص زن و شوهرهای جوان وارد می کند به طوری که در برخی از زندگی ها زوجین فرار را بر قرار ترجیح می دهند پس بهتر است درباره این مسائل در جلسه آخر خواستگاری صحبت کنیم و برای پیشگیری از مشکلات بعد از ازدواج با رعایت نکات اخلاقی و اجتماعی پرسش های را از طرف مقابلمان بپرسیم .

 

کدام سوالات جنسی را از خواستگار بپرسیم؟

برای مطرح کردن سوالت جنسی از طرف مقابلتان باید نکاتی را رعایت کنید . که این نکات عبارتند از :

   سوالات جنسی خود را محترمانه و با الفاظ غیرمحرک بپرسید.

   سوالاتی کلی را مطرح کنید که نگرش ها و جهتگیری های فرد را مشخص کند.

   از وارد شدن به جزئیات مسائل جنسی چپرهیز کنید.

   به رفتار فرد مقابل هنگام پاسخ به این مسائل توجه داشته باشید.

در صورتی که طرف مقابلتان به بازگو کردن جزئیات رفتار جنسی پرداخت، به داشتن وسواس جنسی یا برخی از ویژگی های نامطلوب اخلاقی در او شک کنید.

 

نمونه ای از سوالات جنسی در جلسه خواستگاری

1. آیا با مشکلات جنسی و انحرافات جنسی آشنا هستید؟

2. سلیقه و انتظارات جنسی شما چگونه است؟

3. با نیازهای جسمی، جنسی و روحی و روانی خود در دوران مجردی چه می کردید؟

4. دیدگاهتان درباره مسأله رابطه جنسی چیست؟

5. اطلاعاتتان در زمینه مسائل جنسی چگونه است؟

6. اطلاعات جنسی را از چه منبعی دریافت کرده اید؟

7. در رابطه جنسی نقش اصلی زن/ مرد چیست؟

8. آیا انتظارات زن و مرد از رابطه جنسی متفاوت است؟ چرا؟

9. در مورد جذابیت های جسمانی ـ جنسی همسر آینده تان چه نظری دارید؟

10. آیا روش های محبت کردن و عشق ورزیدن را بلدید؟

11. آیا از لحاظ جنسی، فردی سالم هستید؟

12. مسائل جنسی در زندگی زناشویی چه جایگاهی دارد؟

13. به رابطه جنسی در زندگی چه قدر بها می دهید؟

14. وجود فرزند در زندگی برای شما ضرورت دارد؟

15. زمان فرزنددار شدن چه وقت باشد؟

16. آیا بلافاصله بعد از ازدواج دوست دارید فرزنددار شوید، چرا؟

17. آیا حاضرید برای اطلاع از روش های جلوگیری از بارداری به متخصص مراجعه کنید؟

منبع : نمناک

 

 

 

 

ارسال در تاريخ چهارشنبه 12 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : مشاوره ازدواج , روان درمانی , مسائل زناشویی , روانشناسی بالینی,

هیپنوتیزم یا همان خواب عمیق استفاده زیادی در عمل های جراحی و برطرف کردن درد دارد که بستگی به شرایط خاصی داشته و می تواند خود به عنوان درمانی برای برخی بیماریها باشد.
«ساعت گرد به دنبال زنجیر براق و زیبایش چپ و راست می رود و چشم های دخترک آنقدر دنبال ساعت می دود که دست آخر سنگین می شود و پلک هایش روی هم می افتند...»این صحنه تکراری را تا حالا هزار بار در فیلم ها و سریال ها دیده اید؛ دیده اید وقتی فرد هیپنوتیزم می شود، دیگر اختیار دست خودش نیست و گوش به فرمان فردی است که هیپنوتیزمش کرده... انگار یک آدم مسخ شده که گوش به فرمان هیپنوتیزورش است و اگر او حتی بگوید «خودت را به چاه بینداز»، لحظه ای شک نمی کند و همان کار را انجام می دهد!
اما آیا واقعا هیپنوتیزم یک
خواب مصنوعی است که می تواند عقل و منطق فرد را زائل کند؟! آیا می توان با هیپنوتیزم فرد را تسخیر کرد و کنترل رفتارش را دست گرفت؟ اصلا هیپنوتیزم به چه دردی می خورد؛ فقط برای یادآوری خاطرات دور و دراز است یا...؟

 

یک اسم بی مسما که دردسرساز شد!
کلمه «هیپنوز» را از اسم الهه خواب یونان به نام «هیپنوز» گرفته اند که چشمانش بسته است و انگار خوابیده و از آنجا که فردی که هیپنوتیزم شده، چشم هایش بسته می شود این اسم را برای هیپنوز انتخاب کرده اند اما این اسم بسیار بی مسماست و باعث مشکلات زیادی هم شده!
چون هیپنوز اصلا خواب نیست و کسانی که هیپنوتیزم می شوند، عموما بعد از بیرون آمدن از این حالت ادعا می کنند «ما که خواب نبودیم!» و این ادعا کاملا هم درست است، تنها شباهتی که هیپنوز و خواب به هم دارند، این است که فرد چشمانش بسته و صورتش آرام است اما فرد هیپنوتیزم شده کاملا بیدار و هوشیار است و حتی امواج مغزی اش هم به فردی که خواب است شباهت ندارد.
در واقع هیپنوز حالتی از ذهن است که در آن فرد برای مدتی ذهن نقاد خود را آرام می گذارد و اجازه می دهد جملات فرد هیپنوتیزور (فرد انجام دهنده هیپنوتیزم) به نوعی خودآگاهش را دور زده و به ناخودآگاهش نفوذ کند.
اولین مرحله این است که فرد هیپنوتیزور بتواند اعتماد فرد هیپنوتیزم شونده را جلب کند و ترس ها و
باورهای غلط هیپنوتیزم او را از بین ببرد، چون در غیر این صورت شانس هیپنوتیزم شدن بسیار کم می شود. مثلا اگر هیپنوتیزور بدون هیچ توضیحی، بعد از بسته شدن چشم های فرد به او بگوید:«تو خوابی و الان خوابت عمیق تر می شود!»
ممکن است ذهن نقاد فرد سریع فعال شود چون او می داند که خواب نیست! یا اگر تصور فردی از هیپنوتیزم این باشد که در این حالت نمی تواند تکان بخورد اما متوجه شود که می تواند پایش را تکان دهد، قاعدتا ذهن نقادش تحریک می شود و با خود تصور می کند که چون می تواند پایش را تکان دهد، پس هیپنوتیزم نشده و حرف های هیپنوتیزور به دردش نمی خورد! پس پیش از هر اقدامی فرد باید در مورد هیپنوتیزم توسط هیپنوتیزور کاملا توجیه شده باشد.

 

عمق هیپنوتیزم چقدر است؟!
هر قدر فرد اعتماد بیشتری به
هیپنوتیزور داشته باشد، تلقین پذیری اش افزایش می یابد و این حالت می تواند بیانگر «عمق هیپنوز» باشد. برای عمیق شدن هیپنوز و تاثیرگذاری بیشتر تلقین ها بهتر است هیپنوتیزور کارش را با تلقین های ساده شروع کند تا فرد اعتمادش بیشتر و بیشتر شود و هیپنوز عمیق تر شود؛ در این مرحله کار می تواند تا جایی پیشرفت داشته باشد که فرد با چشمان باز، چیزی را که وجود ندارد ببیند یا برعکس، چیزی را که وجود دارد نبیند!
فردی که هیپنوز عمیق را تجربه می کند، درست مثل کسی که غرق کتاب خواندن یا تماشای فیلم شده، تمام حواسش معطوف به هیپنوتیزور و تلقیناتش خواهد بود اما به محض اینکه احساس کند در خطر است، مثل وقتی که صدای آژیر آمبولانس و ... به گوش می رسد، به راحتی از هیپنوز خارج می شود و خودش را نجات می دهد.

 

سوءاستفاده از هیپنوز؟!
هیپنوتیزم باید یک بازی برد - برد باشد تا ادامه پیدا کند؛ یعنی علاوه بر خواست و
توانایی هیپنوتیزور ، فرد هیپنوتیزم شونده هم باید معتقد باشد که این کار به سلامتش کمک می کند و برایش سودمند است؛ در غیر اینصورت هیپنوتیزم هیچ کاری از پیش نخواهد برد؛ بنابراین بسیار بسیار بعید است که بتوان فردی را به زور هیپنوتیزم کرد یا به هر شیوه ای از هیپنوز سوءاستفاده کرد چون فرد کاملا متوجه اوضاع است و می تواند در کسری از ثانیه کنترل اوضاع را به دست بگیرد.
هیپنوز به هیچ وجه زمینه را برای سوءاستفاده بیشتر و بهتر فراهم نمی کند و تبلیغاتی که در فیلم ها دیده ایم، پایه این افکار نادرست هستند. حتی برخی از استادان خارجی هیپنوز معتقدند در حالت هیپنوز، احتمال سوءاستفاده از فرد کاهش می یابد چون فرد در این حالت هوشیاری بیشتری دارد. لحن و آهنگ سخن را بهتر درک می کند و در یک کلام احتمال گول خوردنش کمتر می شود!

 

حالا کم کم چشمات سنگین میشه!
نکته جالب توجه اینکه جمله های هیپنوتیزور باید در راستای باورهای بنیادین فرد باشد تا او بتواند این جمله ها را باور کند و بپذیرد اما اگر این جمله ها مغایر باورهای بنیادینش باشد یا به گونه ای باشد که منطقش فعال، هوشیار و حساس شود، فرد سریعا از حالت هیپنوز خارج و
تلقین بر او بی اثر می شود.
بنابراین در حالت هیپنوز ، حتی در عمیق ترین حالت هایش که فرد می تواند بی حسی را تجربه کند یا دچار توهم شود، فرد کاملا می داند که چه اتفاقی در حال وقوع است و کنترل اوضاع را به دست دارد و اگر مسئله ای پیش بیاید که مخل سلامتش باشد یا با اعتقادها و باورهایش متناقض باشد به راحتی از حالت هیپنوز خارج می شود و در این مورد (خارج شدن از هیپنوز) جای هیچ نگرانی نیست.
البته تنها محدودیت استفاده از هیپنوتیزم برای 2 گروه از افراد مطرح است؛ یکی افرادی که بهره هوشی پایین (زیر 70) دارند زیرا تمرکز کافی برای دنبال کردن صحبت های هیپنوتیزور را ندارند و دوم کسانی که از بیماری های شدید روانی (مثل مانیا، سایکوز یا جنون) رنج می برند چرا که ممکن است استفاده نادرست از هیپنوز بیماری این افراد را تشدید کند.

به چه دردی می خورد؟
هیپنوتیزم کاربردهایی در کارهای درمانی دارد و بیشترین استفاده اش در محدوده روانپزشکی و روان درمانی است. هیپنوتیزم می تواند به عنوان ضد درد در انجام اعمال جراحی (زمانی که فرد در استفاده از مسکن محدودیت دارد)، زایمان بدون درد، کاهش درد بیماران مبتلا به سرطان که به مسکن ها پاسخ نمی دهند و ... کمک کننده باشد.
از آنجا که سیستم عصبی بدن در تمام قسمت های بدن از جمله قلب، گوارش و ... دخالت دارد، اعصاب فرد می تواند روی درمان یا تشدید بیماری ها تاثیر بگذارد؛ پس اگر فرد آرامش بیشتری داشته باشد، احتمال درمان بیشتر یا روند درمان تسریع می شود. به این ترتیب می توان گفت هیپنوز می تواند بر درمان یا تسریع درمان موثر باشد.
به علاوه هیپنوز در کاهش یا رفت تمام بیماری هایی که با استرس و فشار تشدید می شوند، کاربرد دارد؛ مثل سردرد یا اسپاسم هایی که با استرس آغاز می شود.
از دیگر کاربردهای هیپنوز استفاده از آن برای درمان کمکی در ترک سیگار، ناخن جویدن، بازی با مو و کندن آن، کنترل پرخوری های عصبی و لاغری است که البته در بسیاری از موارد، شواهد علمی کافی وجود ندارد.

 منبع : نمناک

 

 

ارسال در تاريخ شنبه 15 دی 1397 توسط روانشناس بالینی
برچسب ها : هیپنوتیزم , هیپنوتیزم درمانی , روانشناس بالینی , روان درمانی,

صفحه قبل 1 صفحه بعد